آتش عشق

عشق جانان همچو شمعم از قدم تا سر بسوخت مرغ جان را نیز چون پروانه بال و پر بسوخت عشقش آتش بود کردم مجمرش از دل چو عود آتش سوزنده بر هم عود و هم مجمر بسوخت دادم آن خاکستر آخر بر سر کویش به باد برق استغنا بجست از غیب و خاکستر بسوخت گفتم اکنون ذره‌ای دیگر بمانم گفت باش ذره‌ی دیگر چه باشد ذره‌ای دیگر بسوخت چون رسید این جایگه عطار نه هست و نه نیست کفر و ایمانش نماند و مومن و کافر بسوخت

A photo posted by alireza khomarian (@arkhomarian) on Mar 26, 2015 at 10:06pm PDT

جشن پیروزی - 22 بهمن 93

 

A photo posted by alireza khomarian (@arkhomarian) on Mar 26, 2015 at 10:18am PDT

اضطراب شکستن

مسابقات پل ماکارونی - اردیبهشت 87

دره ی بهشت

همیشه دوست داشتم یک لنز تله خوب داشته باشم .لنز تله برای عکس برداری از طبیعت بسیار لازم است.اما مدتی  قبل که...

غروب سیزدهم

ماه آرام

خورشید گوشه نشین

ساحل فریدونکنار - تابستان 93

مسافر بهار

مسافر بهار - فروردین 93

جنگل رویایی

جنگل 3000 - تابستان 92

نقاشی با نور

پیج و تاب و زندگی زیباست.

عکس را با مقداری نخ و یک چراغ قوه کوچک در یک اتاق تاریک گرفته ام .

زمستان 91