صد پرهون

دایره ای برای جمع شدن...

صد پرهون

دایره ای برای جمع شدن...

در دنیای امروز زندگی مجازی امری رایج و ناگزیر است. این هم باشد دایره ای برای یک دور همی مجازی. به همین سادگی...
کانال اختصاصی

۷ مطلب با موضوع «مذهب» ثبت شده است

 

آیا قبر حضرت زهرا(س) مخفی است؟چرا بر مخفی بودن قبر مطهر آن حضرت تاکید می شود در حالی که در احادیث و روایات فراوانی به محل دقیق دفن آن حضرت اشاره می شود؟

از دیو و دد و ملولم و انسانم آرزوست...

افرادی مثل شمر که از اشراف کوفه و با سابقه شرکت در جنگ صفین بود، وقتی با آن شدت و حدت علیه امام حسین و اصحابش جنگید و حرف می زد و امام را به جهنم بشارت می داد و هر سخن زشت و ناهنجاری از دهانش در می‌آمد، چه فکری می‌کرد؟ چگونه عمل خود را توجیه می نمود؟
روشن است که چنین اقدامی نمی توانست بدون توجیه باشد، توجیهی که شمر را راضی کرده باشد یا دست کم سعی کند تا راضی کند یا دست کم برای ساکت کردن دیگران آن را مطرح کرده باشد.

ابواسحاق سبیعی گوید:

شمر همراه ما نماز می‌خواند. پس از نماز دستان خود را به آسمان بلند کرده می گفت: خدایا! تو آگاهی که من شریف هستم. مرا ببخش.

به او گفتم: چگونه خداوند تو را ببخشاید در حالی که در قتل پسر پیامبر (ص) همراهی و معاونت کرده‌ای؟

گفت: وای بر تو! چه باید می کردیم؟ این ها [حکام] دستوری به ما دادند و ما با آن مخالفت نورزیدیم. اگر با آنها مخالفت می کردیم، از شتران آبکش بدتر بودیم.

گفتم: این عذر زشتی است. اطاعت تنها در کارهای معروف است. [لسان المیزان: 3/504].

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!
نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!


این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،
پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!


باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،
به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!


شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،
دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!


جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات،
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!


...
هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،
ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!

 

"فزت و رب الکعبه" به خدای کعبه رستگار شدم.


 من به استناد خطبه ۲۷ نهج البلاغه آن را به گونه ای دیگر تعبیر می کنم.امام چند روز قبل شهادتش در بخشی از این خطبه(که از هر جمله اش خون دل می چکد) خطاب به مردم کوفه که از جنگ با معاویه سر باز زده اند می گوید:


...
ای مرد نمایان نامرد،ای خواب شما خواب مشوش کودکان،کاش شما را نمی دیدم و نمی شناختم.آه چه آشنایی ملالت بار و غم انگیزی.مرگ بر شما باد که قلب مرا به درد آوردید و سینه ام را مالامال خشم کردید و جام اندوه را جرعه جرعه در گلویم ریختید و با نافرمانی و سستی نقشه ام را باطل کردید....


من آن جمله را اینگونه تعبیر می کنم:
آااااه .....به خدای کعبه رااااحت شدم.

یادمان نرود عطش امام ، تشنگی از جنس آب نبود، از جنس اسلام بود.از جنس انسانیت بود.عطش برای حفظ اسلام و مقام انسانیت.
اگر خوب گوش دهیم هنوز صدای حسین را از عمق تاریخ می شنویم:
"آیا یاری گری هست که مرا یاری کند."
یادمان باشد حسین تشنه کمک برای حفظ اسلام و احیا انسانیت است .یاری اش دهیم!
با مهربانی به هم دیگر.
با احترام به حقوق همدیگر.
با کمک به مظلومان.
با گرفتن دست محرومان.
با ایستادن جلو ظالمان.
با اقامه ی تمام اصول انسانیت.
با رعایت تمام اصول اسلام.

خوب گوش کنید صدای حسین را روشن تر از خورشید خواهید شنید. حسین تشنه است....
"آیا یاری گری هست که مرا یاری کند."

 

معبود من !

از خشم تو،به تو پناه می برم و ازکیفر تو ،باز به آغوش تو می گریزم.
اله من!
من اگر شایسته رحمت توام، تو شایسته ی کرامت و بخشیدنی،و باران فضل تو باریدنی است.
...
عزیز من !