صد پرهون

دایره ای برای جمع شدن...

صد پرهون

دایره ای برای جمع شدن...

در دنیای امروز زندگی مجازی امری رایج و ناگزیر است. این هم باشد دایره ای برای یک دور همی مجازی. به همین سادگی...
کانال اختصاصی



کمی دیرتر یکی از آخرین رمان های تاثیر گذار سید مهدی شجاعی در رابطه با امام زمان و انتظار ظهور آن حضرت است.

جوانی در مجلس وعظی که همه بر سر وسینه خود می زنند و می گویند: مهدی بیا... مهدی بیا ...همراه با جمعیت فریاد می زند: مهدی نیا ...مهدی نیا....روای داستان بعد از پایان مجلس وعظ که به مجلس شماتت آن جوان تبدیل شده بود با او همراه می شود تا دلیل این سخن او را دریابد بدین ترتیب مکاشفه او با این جوان که حال مرشد وی شده آغاز می شود و در این بین حوادثی رخ می دهد تا .....
کتاب با داستانی روان و نثر خاص شجاعی سعی دارد تا فرهنگی صحیح از انتظار را معرفی کند.

...میگوید:
"آنچه من نشانت دادم تمام واقعیت یا حقیقت نبود.گوشه های مصیبت بار واقعیت بود."
می گویم:
"این توقع تو است که با واقعیت تطبیق نمی کنه.ما در میان این همه آدم به ظاهر کار درست، به یک نمونه ی خالص تمام عیار بر نخوردیم.چرا؟ چطور؟ چطور می تونیم به نتیجه ای غیر از این برسیم؟"
جواب می دهد:
مشکل ما ، مشکل مشترک همه ی این ما که دیدی این است که:حضرت رو برای خودمون می خواهیم، نه خودمون رو برای حضرت.امام رو خرج خودمون می کنیم ، نه خودمون رو خرج امام.به جای این که از خودمون برای امام مایه بگذاریم، پیوسته از حضرت مایه می گذاریم برای پیشبرد کار خودمون.هرکجا کم بیاریم، از امام هزینه می کنیم.انگارکه نعوذبالله شان امام، ماله کشیدن بر خرابکاری های ماست.
اصلا جایگاه فرمانده و سرباز در ذهن و دلمون عوض شده.فکر می کنیم امام موظفه از ما ازاطاعت کنه و ما رو به خواسته هامون بروسونه ولی خودمون رو موظف به اطاعت از امام نمیدونیم.
جالب اینجاست که همین حرف رو به هرکس بگی اول جا می خوره و موضع میگیره و انکار میکنه اما مس از یک تامل کوتاه متوجه میشه و میپذیره که این حرف چقدر درسته.چقدر مبتنی بر واقعیت است.والبته در عین حال چقدر هم تلخ است.خدا وکیلی غیر از اینه؟ غیر از اینه ما خودمون رو ملزم به تلعیت از امام نمی بینیم اما متوقعیم که امام خودش رو نسبت به بر آوردن حاجات ما ملزم ببینه؟
آنچه عمق فاجعه رو بیشتر میکنه اینه که امام به دلیل کرامت ذاتی اش این معادله ی غریب رو پذیرفته و گلایه ای هم نمی کنه و این ماییم که احساس طلبکاری داریم و از دیر و زود شدن یا -به هر حکمت و مصلحتی-بر آورده نشدن خواسته هامون ، شکوه و گلایه و اعتراض می کنیم.
و تازه همه ی این قضایا با همه ی تلخی و گزندگی شون دز مقایسه با اصل مصیبت یا مصیبت اصلی ، کوچک وحقیرند.
درد و مصیبت اصلی اینه که ما اساسا طالب امام نیستیم ؛ طالب حل مشکلاتمون توسط امام هستیم.و برای امام شانی در حد وسیله یا کار پرداز قایلیم.
این کجا و شناخت شخصیت امام کجا؟! این کجا و درک مقام و عظمت امام کجا؟ این کجا و عشق خالصانه به امام کجا؟...

تایپ شده از فصل آخر کتاب(چاپ هفتم)

برشما باد خواندن این کتاب ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی